الناالنا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

Elena my little angle

هفته 22

دختر خوشگل من  این روزها مامانت رو احساساتی کردی و کم کم منتظر و اماده اومدنت شدم...یه حسای جالبی رو توم داری به وجود می یاری...ازت ممنونم که من رو به عنوان مادرت انتخاب کردی و امیدوارم لیاقت مادر شدن رو واقعا داشته باشم. نمی دونم شاید 10 سال صبر کردن برای بچه دار شدن + این 9 ماه واقعا برای مادر تو لازم بوده..من کوچیکترین بچه خونواده و تنها دخترم...توی یه خانواده 6 نفری پر از بالا و پایین و هیچوقت دوست نداشتم سختی های عاطفی ای که مامان بزرگت کشیده رو بکشم..فکر می کردم همیشه اگه یه روزی مادر شم از خدا یه دختر می خوام...ولی خیلی هم مطمئن نبودم که اصلا هرگز دلم واقعا بخواد مادر شم. ولی خب خداوند حکمتی داره که وقتی یه میوه می ر...
26 بهمن 1391

اولین تکون النا

مامان قربون تو بشه که بالاخره روز 11 بهمن یعنی درست اولین روز از هفته 20 به وجود اومدنت به معنای واقعی تکون خوردی... از 20 روز پیش که دکتر بودم و صدای قلبت رو شنیدم همش منتظر اولین تکون هات بودم...قبلا یه ضربه های دردناکی رو توی شکمم حس می کردم ولی چند وقت بود که ساکت و آروم بودی و بی خبر بودم ازت... 3-4 روز بود که دیگه واقعا نگران شده بودم...از هفته پیش که به خاطر آلودگی هوای تهران با مامان اشرف اومدیم شمال دیگه واقعا روزشماری می کردم برای تکون خوردن هات ولی دریغ دخترم از یه حرکت که دل مامانت خوش شه به خاطرش   خلاصه پریروز به مامان اشرف گفتم که ببین دیگه اینطوری نمی شه و باید بریم یه دکتر زنان تا من صدای قلب این بچه رو بشنوم و...
12 بهمن 1391

هفته 17..آغاز ماه پنجم

دختر خوشگلم امروز با بابا جونت رفتیم پیش دکتر و چک آپ کردیم. از روی شکم من فوری ضربان خوشگل و منظم و قدرتمند قلب شما رو شنید ولی هی جا به جا می شدی و دکتر مجبور می شد جای گوشیش رو عوض کنه تا قلبت رو پیدا کنه. مامان جونت کلی زیادی وزن اضافه کرده بود توی این ماه که حالا باید از فردا با یه برنامه دقیق این افزایش وزن رو کنترل کنه تا هم جای شما اون تو راحت تر باشه و هم خودش بتونه تا آخرین روزی که شما توی شکمشی سرپا و سرحال باشه. احتمالا این ماه می خوام دکترم رو عوض کنم و برم پیش دکتر خاله پریسا که توی بیمارستان عرفان کار می کنه..چون عرفان هم بهم نزدیک تره و هم اینجوری به بابایی فشار کمتری می یاد... حالا ببینم که چی می شه... راستی دکت...
11 بهمن 1391
1